سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمر بن سعد ، آغازگر جنگ - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمر بن سعد ، آغازگر جنگ - بی پلاک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • درباره یه بی پلاک

    بی پلاک
    حاج نعمت
    روزی در ذهنم نقش بست که خیلی کوچک بودم. هنوز خاطراتی از سیمایش در پس زمینه دلم خودنمایی می‏کند و همچون خاطراتی که از بهشت -قبل از اخراج خانواده مان- در وجودم غلیان می کند، آرام بخش آنات و لحظات تاریک زندگیم شده است. ...اما او هم همانند پدران دیگر زود پر کشید. خیلی زود. مثل همت مثل باکری مثل ناصر کاظمی مثل عبدالحسین برونسی مثل ... عجیب دوستش دارم این گمشته بی‏مزار را که امروزه مفقود الاثر می‏خوانندش. راست می‏گویند؛ چرا که نخواستیم بر دلمان تاثیری بگذارند.مفقود الاثر. ... و امروز به اسم او قلم می‏زنم ..:: حاج نعمت ::.. فامیلیش؟؟؟ اصلا مهم نیست.وقتی خودش عشق می‏کند با این فاطمی بودن ،این گمنامی،بگذار بگذریم. *********************** در اینجا: آنچه مورد نیاز مادحین است خواهید یافت. اشعار،سرود، و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) که دارای غنای معنایی است به همت شاعر عزیز آقای رضا تاجیک جمع‏آوری می‏گردد. در این مجموعه تلاش شده تا آنچه مورد نظر پیر و مرادمان حضرت سید علی آقای خامنه ای دامه توفیقاته می‏باشد لحاظ شود. .::«تا چه قبول افتد و چه در نظر آید»::.
  •  پرچم بی پلاک


  •  پرچم عشاق











  •  اشتراک در وبلاگ


  •  

    بی پلاک
    بدترینِ برادرانت، شخص فریبکار چاپلوس است . [امام علی علیه السلام]
  • عمر بن سعد ، آغازگر جنگ
    نویسنده: حاج نعمت سه شنبه 86/10/18
  • عمر بن سعد ، آغازگر جنگ

     راوى مى گوید : عمر بن سعد جلو آمد و تیرى به سوى اصحاب حسین ( علیه السلام ) و خیمهء آنان پرتاب کرد و گفت : " اى مردم ! نزد امیر شهادت دهید که من نخستین کسى بودم که به سوى حسین ( علیه السلام ) تیر انداختم " . و بدنبال آن ، تیرها مانند باران از طرف سپاه عمر بن سعد باریدن گرفت . حسین ( علیه السلام ) به اصحاب خود فرمود : " خداوند شما را بیامرزد . برخیزید و به سوى مرگ - که چاره اى از آن نیست - پیش روید ، زیرا تیرها ، پیام آور این جماعت است که شما را به جنگ فرا مىخوانند " . پس از آن ، یاران حسین ( علیه السلام ) حمله نمودند و ساعتى جنگیدند ، تا آنکه جمعى کشته شدند . در این هنگام حسین ( علیه السلام ) دست به محاسن خود زد و فرمود : " خشم و غضب خداوند بر جماعت یهودیان شدت گرفت ، هنگامى که براى خدا فرزندى قایل شدند و گفتند که عزیر پسر خداست و بر گروه نصارى شدت گرفت ، وقتى که خدا را ثالث ثلاثه قرار دادند و غضب او بر طایفهء مجوس شدت یافت ، زمانى که از عبادت خدا دست برداشتند و به پرستش خورشید و ماه پرداختند ، و غضب او شدت یافت بر مردمى که متفق القول ، دست به دست یکدیگر داده ، براى کشتن پسر پیغمبر خود آماده شدند . با این حال ، به خدا سوگند ، پیشنهاد این مردم را نمىپذیرم و با یزید هرگز بیعت نمى کنم تا با چهرهء آغشته به خون به ملاقات " الله " بشتابم " . ابوطاهر محمد بن حسین نرسى در کتاب " معالم الدین " از امام صادق ( علیه السلام ) روایت مى کند که حضرت فرمود : " از پدرم شنیدم که فرمود : چون حسین ( علیه السلام ) با عمر بن سعد ملاقات کرد و جنگ شروع شد ، خداوند براى یارى او جمعى از فرشتگان را از آسمان فرستاد تا بالاى ‹ صفحه 636 › سر او به پرواز درآیند . سپس آن حضرت مخیر شد بین دو چیز : او را یارى کنند و دشمنانش را نابود نمایند و یا اینکه شهید شود و به ملاقات خداوند نائل گردد . حسین ( علیه السلام ) ملاقات خداوند را پذیرفت " . پس از آن حسین ( علیه السلام ) زد : " آیا فریاد رسى هستى که براى خدا ما را یارى کند ؟ آیا مدافعى هست که دشمنان را از حرم رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) دور سازد ؟ "


  • از قلب شکسته ات برایم بنویس ( )